فوتبال یعنی طرفدار، آقای معاون!

به گزارش مینی ست، حتی اگر سخنان اخیر معاون وزیر ورزش را نه متوجه طرفداران استقلال که دربارۀ کانال های طرفداری بدانیم باز هم باید به او یاد آور شد: فوتبال یعنی طرفدار!

فوتبال یعنی طرفدار، آقای معاون!

خبرنگاران؛ امیر حسن خدیر- سخنان اخیر معاون توسعۀ ورزش حرفه ای و قهرمانی وزارت ورزش و جوانان دربارۀ نقش طرفداران باشگاه استقلال در تصمیم سازی ها موجی از اعتراض و انتقاد را برانگیخته است.

هر چند آقای مهدی علی نژاد شرح داده منظور او کانال های طرفداری بوده نه طرفداران و نقد او متوجه ادمین (تارگردان) هایی است که به گفتۀ او در خارج از کشور به سر می برند اما اگر هم این سخن درست باشد باز هم مخاطبان کانال ها طرفداران واقعی اند.

آقای معاون گفته بود: کانال های طرفداری استقلال در فضای مجازی نمی توانند برای باشگاه تصمیم بگیرند. بلکه اعضای هیأت مدیره هر چه صلاح بدانند انجام خواهند داد.

مراد او از اعضای هیأت مدیره البته مجموعه ای از افراد متعدد و متنوع سیاسی و صنعتی و هنری و ادبی و اجتماعی و مالی و علمی است که مدام عزل و نصب می شوند تا خیال کنیم یا کنفدراسیون فوتبال آسیا خیال کند واقعا دو باشگاه عضو هیأت مدیره دارند در حالی که می دانیم دو باشگاه با منصوبان مستقیم وزیر ورزش اداره می شوند و گاه مدیر عامل یا سرپرست یا سرپرست مدیرعاملی در انتخاب اعضای هیأت مدیره نقش داشته است! به عبارت دیگر مدیریت به مفهوم کلاسیک یا مدرن در کار نیست. پولی جذب و خرج می گردد، بدهی یی بالا می آید و یکی می رود و دیگری می آید.

موضوع این نوشته البته نه مدیریت که طرفدار است و بیان این گزاره که فوتبال یعنی طرفدار.

از یکی از مالکین باشگاه منچستر یونایتد که مالک تیم قهرمان سال جاری فوتبال آمریکایی تامپابی باکانیرز هم هستند - یا همان برادران گلیزر و از برایان پرسیدند: در حالی که سولشایر در دوره مربی گری خود در چند مقطع نتایج ضعیفی گرفت و حتی در آغاز مسابقات با نتیجه تحقیرآمیز 6 گل به تاتنهام مورینیو باخت اما هیچ گاه او را تحت فشار نگذاشتید. حتی در اروپا از گروه خود هم بالا نیامد اما چرا چنین فرصتی را به دیوید مویس ندادید و زودتر از آنچه تصور می شد با او قطع همکاری کردید؟

پاسخ برایان، ساده، کوتاه و روشن بود: چون طرفداران او را نمی خواستند.

یگانه یا مهم ترین دلیل حمایت از یک سرمربی نتایجی که با تیم به دست آورده نیست. رضایت یا لذت طرفداران فارغ از نتیجه هم هست. کما اینکه طرفداران پرسپولیس وقتی از برانکو حمایت کردند که تیم در انتهای جدول بود و اندکی بعدتر طرفداران میوۀ آن را نیز چیدند و طعم قهرمانی و پیروزی را چشیدند.

استقلالی ها هم فارغ از نتایج و به خاطر لذت از بازی تیم از آندره استراماچونی حمایت می کردند هرچند مدیریت ضعیف فتحی و مسائل دیگر مجال نداد نتیجۀ نهایی را ببینند.

یادمان باشد طرفداران پرسپولیس که از برانکو حمایت کردند همان هایی بودند که در بازی اول با ملوان و دقیقه 30 حمید استیلی را هو کردند تا جایی که برخی ها این سرعتِ ابرازِ نارضایتی از یک مربی تازه را شایستۀ ثبت در کتاب گینس می دانند.

هنوز نتیجه ای به دست نیامده بود تا قضاوت نمایند اما پیغام طرفداران روشن و واضح بود: آقای حمید استیلی ! ما تو را فارغ از نتیجه نمی خواهیم. یعنی دوستت نداریم. برو.

درست است که چندان نمی توانیم فوتبال مان را با فوتبال اول دنیا مقایسه کنیم. چون باشگاه های آنان خصوصی است و نمی توانند به نظر طرفداران اهمیت ندهند ولی می دانند از لحاظ اعتبار و جنبه مالی نیز ضرر می نمایند. همچنین درست است که اینجا دولتی است اما اولا به صراحت نمی گویند دولتی است و ادای غیر دولتی درمی آورند. جدای این مگر رییس دولت با رای مستقیم مردم انتخاب نمی گردد و مگر کثیری از رأی دهندگان به رییس جمهوری طرفدار این تیم ها نیستند؟

این بحث، البته فنی نیست و اگر حدس می زنید تنها ناظر بر انتقاد از معاون وزیر ورزش نیست و معطوف به محبوب نبودن محمود فکری است، بله درست است. هر چند که بحث معاون هم دربارۀ آقای فکری است که طرفداران نه خودش را می خواهند و نه کادر او را.

بگذارید نقبی به تاریخ بزنیم:

وقتی در سال 1355 ناصر حجازی با قراردادی دو ساله به شهباز پیوست و طرفداران تاج با خشم و ناخرسندی مالک باشگاه را بازخواست کردند او نگفت صلاح مملکت خویش خسروان دانند بلکه عذرخواست و گفت: الان کاری نمی توانم بکنم چون قرارداد دارد ولی قول می دهم و مطمئن باشید در انتها دو سال او را حتما برمی گردانم و همین کار را هم کرد که البته با انقلاب 57 مصادف شد.

هم احترام به طرفدار و هم احترام به قرارداد و می توان مقایسه کرد با حال حاضر که مربیان پیروز آلومینیوم و نفت مسجد سلیمان در نیم فصل به راحتی و با استناد به بندهایی بدون احترام به احساسات طرفداران تیم هاشان به تراکتور و ذوب آهن رفتند. کاری که مربیان سرخابی هم با تیم های قبلی خود انجام دادند

بی وفایی به قرارداد و تعهد به یکی از عادات کاری و رفتاری ما بدل شده و در شغل خود شگفت آورترین جمله ای که در پاسخ به امضا و قبول تعهد و جریمه می شنوم این است: امضا کردم که کردم !

اهمیت و نقش طرفدار به گونه ای است که بسیاری از مطرح ترین مربیان دنیا وقتی می بینند طرفداران آنان را نمی خواهند می فرایند.

ممکن است مربی نتایج خوبی هم گرفته باشد اما طرفدار او را دوست ندارد و می خواهد برود چون میزبان، آنان اند و چه بسا روزی دیگر دعوت شوند.

یوپ دوروال تیم ملی فوتبال آلمان را در سال 1980 به قهرمان جام ملت های اروپا در ایتالیا رساند و دو سال بعد نایب قهرمان جام دنیای 1982 اسپانیا شد اما مردم دوست داشتند اسطورۀ فوتبال آلمان- فرانتس بکن باوئر- روی نیمکت تیم ملی فوتبال آلمان بنشیند. آیا گفت من به قهرمانی اروپا و نایب قهرمانی دنیا رسیده ام و می مانم یا به طرفداران کار ندارم؟ نه! بلکه گفت: می دانم مردم دوست دارند اسطوره بیاید. پس می روم تا بکن باوئر بیاید. به همین زیبایی. به همین سادگی. به همین شور و البته به همین شعور.

-

پیش تر از همین نویسنده منتشر شده است:

منبع: عصر ایران
انتشار: 29 اسفند 1399 بروزرسانی: 29 اسفند 1399 گردآورنده: miniset.ir شناسه مطلب: 1462

به "فوتبال یعنی طرفدار، آقای معاون!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "فوتبال یعنی طرفدار، آقای معاون!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید