وقتی لکنت، فریاد مصلحت را در گلو نگه می دارد خبرنگاران
به گزارش مینی ست، مصلحت در بطن جدال بین عدالت(حقیقت) و مصلحت شکل می گیرد و کوشش می نماید تا عدالت را به عنوان پیروز این دوگانه معرفی کند. کوششی که هرچند قابل تحسین است و فیلم را از هم داستان های خودش جلوتر می برد اما در نهایت ضعف در سینمایی بودن، صدای فیلم را در گلو نگه می دارد.
گروه فرهنگ و هنر خبرنگاران- رعنا مقیسه؛ مصلحت سومین فیلم جشنواره سال جاری است که در جدال بین مصلحت و عدالت/حقیقت، پا می گیرد. قبل تر بی همه چیز و ابلق در بستر همین دوگانه شکل گرفتند و هر دو مصلحت را بر حقیقت/عدالت ترجیح دادند. مصلحت اما کوششی جدی برای سربلند شدن عدالت است.
سمت عدالت ایستادن، طبیعتا و به خصوص در مدیوم سینما، لاجرم نزدیکی به شعار و شعارزدگی را همراه دارد و به همین میزان دوری از واقعیت زندگی و ظواهر جامعه را. جایی که در بطن زندگی روزمره، هر روز و در هر انتخاب بار ها نتیجه به نفع مصلحت رقم خورده/می خورد تا عدالت. و درست به همین دلیل به هم خوردن این نتیجه دور از واقعیت می نماید. مصلحت بار ها کوشش می نماید تا در ورطه شعار نیفتد و گرفتار ضدواقعیت ها نگردد. کوششی که اغلب نتیجه هم می دهد و جز در چند صحنه و دیالوگ می تواند خودش را از شعار دادن نجات دهد.
فیلم در ایجاد تعلیق به شدت می لنگد. نه جایی که می خواهد گره اصلی داستان یعنی حکم مشکاتیان (قاضی) به مختومه کردن پفراینده پسرش را به مخاطب بقبولاند و باقی داستان را در سایه تردید و نفرت پیش ببرد، پیروز می گردد و نه زمانی که در دقایق انتهای میخواهد مخاطب را در دلهره بخشش یا قصاص توسط مادر افشین آریا (قربانی) نگه دارد. انتها بندی از ابتدای آغاز سکانس قابل حدس است؛ بخشش و پیروزی عدالت و البته وجه ایدئولوژیک فیلم بر مصلحت.
ضعف جدی فیلم در ایجاد تعلیق باعث شده که کاراکتر ها در بی شخصیتی معلق شوند تا بتوانند کمی بار تردید ذهنی مخاطب را به دوش بکشند. شخصیت مشکاتیان به عنوان یک قاضی پاکدست ساخته نمی گردد و ما نمی توانیم بی خبری او از اتفاق رخداده و بعد از آن چرخش داستان را درک کنیم. او فقط ظواهر تیپیکال یک روحانی را دارد و نه بیش از این. شخصیت پسر مشکاتیان هم به عنوان رقم زننده ماجرای اصلی داستان، در راستا ساخته شدن رها می گردد. فارغ از این بقیه کاراکتر ها هم در حد تیپ باقی می مانند و ما حتی دقیقا اطلاعی از رده شغلی دقیق کاراکتر های اصلی به عنوان پررنگ ترین وجه شان به دست نمی آوریم.
بازی های ضعیف هم به این بی شخصیتی دامن زده. بازی همسر مشکاتیان به شدت مصنوعی است و حتی در صحنه ای که درباره پسرش با همسرش صحبت می نماید، مخاطب را پس می زند. مادر افشین آریا نیز جز در یکی دو پلان کوتاه بازی قابل قبولی ارائه نمی نماید، به شدت خنثی است و احساس یک مادر چوان از دست داده را به هیچ وجه منتقل نمی نماید. شاید تنها بتوان بازی وحید رهبانی را به نسبت دیگران قابل قبول دانست.
با این همه، اما می توان گفت در مصلحت با سینما طرف هستیم، هرچند کمرنگ. دوربین نسبتا خوبی دارد. موسیقی نیز. قصه دارد و کوشش می نماید داستانش را روایت کند، هر چند با لکنت. ریتم فیلم هم بد نیست و جز در یکی دو سکانس که فیلمساز از روی داستان رد می گردد و اتفاقا همین موضوع به منطق فیلم ضربه می زند، بقیه داستان با ضرباهنگی نسبتا خوب روایت می گردد.
مصلحت کوشش می نماید حرفش را از دل تقابل قهرمان و ضد قهرمان داستان به گوش مخاطب برساند. با وجود اینکه قهرمان داستان در طول فیلم چندبار تغییر می نماید و از کاراکتر حسین جلالی، تا یحیی و مشکاتیان هر سه جایی در فرایند فیلم قهرمان هستند، اما در نهایت و خصوصا با سکانس نهایی فیلم در خصوص علی مشکاتیان مخاطب از فیلم دور می گردد. حس می نماید که نتیجه با آنچه در واقعیت اتفاق می افتد فاصله دارد و این یعنی حرف اصلی فیلم (وجود افرادی که در برابر مصلحت طرف عدالت را بگیرند) در گلو مانده و صدایش علی رغم بلندی، به گوش مخاطب نرسیده است.
با همه این ها، اما مصلحت از فیلم های سال های اخیر سینمای ایران با پشتوانه ایدئولوژیک حتما جلوتر است. چه در سینمایی بودن و چه در چگونه گفتن.
منبع: خبرگزاری دانشجو