در جست وجوی نویسندگان نوستالژی های مدرسه
به گزارش مینی ست، روزنامه خراسان: کتاب های فارسی مدرسه، یکی از اولین راه های آشنایی دانش آموزان با شعر و داستان و به طور کلی ادبیات فارسی هستند. دانش آموزان دهه های 50، 60، 70 و اوایل 80 در کتاب های درسی شان علاوه بر اشعار و متن هایی از ادبیات کلاسیک و معاصر، با داستان هایی خاطره انگیز و شخصیت هایی محبوب و دوست داشتنی روبرو بودند که حال برایشان تبدیل به نوستالژی شده است.
داستان هایی مانند تصمیم کبری، کوکب خانم، حسنک کجایی و.... امروز قرار است به مناسبت هفته کتاب، از عبدالرحمن صفارپور، خالق داستان تصمیم کبری که سال ها در کتاب فارسی دوم دبستان جا خوش نموده بود، تجلیل گردد. به همین مناسبت به سراغ داستان های نوستالژیک کتاب های دبستان و نویسندگانشان رفته ایم.
تصمیم کبری
روزی مادر کبری به او گفت: کبری جان! برو کتاب داستانت را بیاور و برایم بخوان. این آغاز یکی از داستان های خاطره انگیز کتاب های درسی است؛ داستان دختری به نام کبری که وقتی با کتاب خیس و باران خورده اش روبه رو می گردد، تصمیم می گیرد منظم باشد.
این داستانِ نوستالژی را عبدالرحمن صفارپور نوشته است؛ نویسنده ای که سال ها مؤلف کتاب های آموزشی بوده و بیش از 200 عنوان کتاب دارد. بیشتر آثار صفارپور در انتشارات مدرسه به چاپ رسیده است. داستان تصمیم کبری پایان بعد از سال ها، در دهه 80 از کتاب های درسی حذف شد.
خانواده آقای هاشمی
ماجرا های خانواده آقای هاشمی یکی دیگر از داستان های محبوب کتاب های درسیِ دانش آموزانِ سال های گذشته بود که استثنائاً در کتاب تعلیمات اجتماعی سوم دبستان گنجانده شده بود.
این کتاب از ابتدا تا سرانجام ماجرای یک خانواده پنج نفره را که پدرشان کارمند اداره پست بود و از کازرون به نیشابور منتقل شده بود، روایت می کرد. کتاب تعلیمات اجتماعی سوم دبستان توسط غلامعلی حداد عادل به نگارش درآمد و در نهایت با تغییر این کتاب در سال 94، داستان خانواده آقای هاشمی هم حذف شد.
کوکب خانم
کوکب خانم، مادر عباس زن پاکیزه و باسلیقه ای است. او سطل شیر را همواره در جای خنک نگاه می دارد. روی سطل پارچه ای می اندازد تا گرد و خاک برآن ننشیند و پاکیزه بماند.
این ها جملات آغازین یکی از محبوب ترین داستان های فارسی است که در سال 1357 وارد کتاب فارسی دوم دبستان شد؛ داستان زن پاکیزه و باسلیقه و مهمان نوازی به نام کوکب خانم که به خوبی از عهده پذیرایی از مهمانانِ سرزده اش برآمد. این داستانِ دوست داشتنی را که تا دهه 90 در کتاب های فارسی دبستان بود، محمدرضا انتظاریان نوشته است.
حسنک کجایی
دیر وقت بود. خورشید به نوک کوه های مغرب نزدیک می شد، اما از حسنک خبری نبود. گاو قهوه ای رنگ سرش را از آخور بلند کرد و صدا کرد: ما... ما... ما.... یعنی من گرسنه ام، حسنک کجایی؟ داستانِ مشهور و خاطره انگیز حسنک کجایی توسط محمد پرنیان در سال 1349 نوشته و بعد ها خلاصه آن وارد کتاب های درسی دبستان شد.
تصویرگری این داستان را هم پرویز کلانتری، طراح و نقاش برجسته ایرانی بر عهده داشت. بعد ها در سال 1387 حسن وارسته بر اساس این داستان نمایش نامه ای را نوشت و روی صحنه برد. حسنک کجایی تا اواخر دهه 80 مهمان کتاب فارسی دوم دبستان بود و در دهه 90 از کتاب ها حذف شد و برای همواره به خاطره ها پیوست.
چوپان دروغگو
چوپانی گاه گاه بی سبب فریاد می کرد: گرگ آمد! گرگ آمد! مردم برای نجات دادن چوپان و گوسفندان به سوی او می دویدند، اما چوپان می خندید و مردم می فهمیدند که دروغ گفته است.
دانش آموزانِ قدیم محال است که شخصیت چوپان دروغگو و داستانش را فراموش نمایند؛ چوپانی که عاقبت نتیجه دروغ گویی اش را دید و پشیمانی اش سودی نداشت.
جالب است بدانید اصل این داستان در افسانه های یونان باستان آمده است که با الهام از روایت هانری ریشه، شاعر فرانسوی قرن 18 میلادی به فارسی ترجمه شد و در کتاب فارسی دوم دبستانی جا گرفت.
دهقان فداکار
در آن شب سرد و تاریک، نور لرزان فانوس کوچکی راه او را روشن می کرد. دهی که ریزعلی در آن زندگی می کرد، نزدیک راه آهن بود. اَزبرعلی خواجوی مشهور به ریزعلی خواجوی یکی از شخصیت های محبوب و واقعی بود که داستانِ فداکاری مثال زدنی اش در کتاب فارسی سوم دبستان آمده بود.
در روز 16 آبان سال 1340 روزنامه اطلاعات با تیتر یک واقعه حیرت آور در راه آهن تبریز از فداکاری مردی اطلاع داد که سه روز پیش از آن جان مسافران قطار تبریز- تهران را از مرگ نجات داده بود. داستانِ این فداکاری که تا سال ها در کتاب های درسی جا داشت، برای چند سالی از کتاب ها حذف شد و دوباره با تغییراتی در تصویرسازی به کتاب ها برگشت.
منبع: برترین هابه "در جست وجوی نویسندگان نوستالژی های مدرسه" امتیاز دهید
دیدگاه های مرتبط با "در جست وجوی نویسندگان نوستالژی های مدرسه"
محمد رضاانتظاریان 20 شهریور 1399
برخود لازم می دانم از نویسنده گرانسنگ این مقاله که بار دیگر یاد ونام من و همکاران نوستالوژِی نویسم رادر ذهن مردم زنده کرد صمیمانه قدر دانی نمایم